the love story-EP2
we can fly by ss501
درباره وبلاگ


سلام اسم من نيلوفره. 16 سالمه و از شاهين شهر هستمو عاشق كره ام...خواننده مورد علاقمم كيم هيون جونگه... فايتينگ!!!

پيوندها
فقط کی پاپ و دابل اس
زیر آسمان کره جنوبی
iraniancats-ss501
novel about ss501
just ss501
kpop-island
ss501 my super star
sky
just ss501
fashion
فرشته هايي از كره جنوبي
ss501 our dream forever
park jung min
زوجهاي كره اي.....!!!
ستاره هاي كره اي، بدو دانلود
gharibeh
داستانهايي از همه رنگ...
چيتوزيا
ss501center
بهترين داستانهاي كره اي
عشق محبوب ترين بازيگران كره
تیم یعنی لیورپول
ردیاب خودرو

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان we can fly by ss501 و آدرس ss501superhits.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.









ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 12
بازدید ماه : 566
بازدید کل : 84773
تعداد مطالب : 57
تعداد نظرات : 67
تعداد آنلاین : 2

نويسندگان
niloofar
Elnaz
ghazalkavoosi

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
یک شنبه 6 فروردين 1391برچسب:, :: 16:1 :: نويسنده : niloofar

مهسا : باي و كوفت خرس انو

تمام وسايلمو جمع كردم به نيلو اس دادم تا ده دقيقه ديگه دم در خونتونم ساعت دو و پنجاه دقيقه بود بعد از اتاق رفتم بيرون و تريپ خدافظي و غم برداشتم با همه خدافظي كردمو چمدونامو گذاشتم صنوق عقب و راه افتادم.

همه رو سوار كردم و به طرف فرودگاه حركت كرديم بعد از نيم ساعت به فرودگاه رسيديم و بعد از تحويل ساكها وارد سالن انتظار شديم وقت رفتن بود داشتيم از سالن خارج مي شديم كه :

نيلو باداد: خداحافظ ايران   نوشين درجوابش: برو به درك از دستت راحت ميشم (با داد)

الي و غزل و مهسا دهناشون وا مونده بود آخه ملت نگاشون ميكردن كه نيلو: هورا داريم ميريم

مهسا دست الي رو گرفت و از سالن به سرعت خارج شدند .

مهسا : آبرو برا                     نوشين : تازه كجاشو ديدي اين شروعش بود.

تو هواپيما رفتيم و نشستيم منو غزلو مهسا تو رديف وسط نشستيم سرجاهامون ولي نيلو و نوشين عين اين بچه ها رفتن و روي صندلي هاي رديف اول سمت چپ سر جاي دو نفر ديگه نشستند بعد از پنج دقيقه مهماندار رفت سمتشونو بهشون خيلي محترمانه گفت كه اينجا جاي شما نيست و خواهش كرد بلند شن اما نوشين خودشو زد به اون راه و به انگليسي گفت: WHAT?  مهماندار هم فكر كرد كه اونا فارسي نمي فهمن به انگليسي همون حرفا رو تكرار كرد كه ايندفعه نيلو: نميخوام بايد اينجا پيش خلبان بشينيم .                             مهماندار: اما نميشه خواهش مي كنم همكاري كنيد.

نوشين اومد جواب بده كه مهسا با عصبانيت رفت سمتشو گفت يا با زبون خوش بلند شيد بريد سر جاهاتونو بتمرگيد يا با من طرفيد.

نوشين : خو حالا چته خر اسبي (استعاره از خر عصبي)

كه مهماندار با اون دو نفر كه نيلو و نوشين سر جاهاشون نشسته بودن زدن زير خنده نيلو هم كه داشت بلند ميشد وقتي خنده اونارو ديد نشست سرجاشو گفت : خوب داشتم ميگفتم كه همه با تعجب نگاش كردن مهسا رفت سمتشو گفت: خودت بلند ميشي يا ترجيح ميدي همراهيت كنم هان؟

بالاخره به زور اومدن و سرجاشون نشستن و تو راه كلي مسخره بازي در آوردن و حتي يك لحظه هم نخوابيدن و نذاشتن ماهم بخوابيم خلاصه بعد از چند ساعت رسيديم و از هواپيما پياده شديم وقتي وارد سالن فرودگاه كره شديم يهو يكي با حالت فرياد : سلام عشقم من رسيدم با تعجب برگشتم پشتم ديدم مهسا بود دهنم وا مونده بود كه در جوابش نوشين: سلام عزيزم خوش اومدي

من كه ديگه از خجالت سرخ شده بودم ...

نيلو: پس كوشن ؟!!!؟

الي : كيا؟؟

نيلو: دابل اس و ميگم آيكيو

غزل: مغز فندقي آخه اونا بيان اينجا چيكار؟

نوشين: خوب معلومه بيان دنبال ما (كاملا تعطيل تشريف دارن)

الي: وقتي اصلا ما رو نميشناسند واسه چي بيان دنبالمون

نيلو: هومممممممم راست ميگي چرا به مغز خودم نرسيد

مهسا: بيخي حالا اگه دوس دارين بريم واسه تحويل ساكا.

منو نيلو و نوشين: ok (با حالت فرياد)

خودم موندم كه چرا اين كارو كردم كه مهسا گفت: آخ كر شدم احمقا چتونه هوازده شدين؟ راستي...

 


نظرات شما عزیزان:

elena
ساعت16:08---8 فروردين 1391
تو رو خدا زود بقیشو بزار

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: